Category Archives: Poem / شعر
A little piece of sun
When the sun gets melted in the sky it was me in the window When the sun gets melted in the sky it was me and the ocean of orange in the hills When the sun gets melted in the … Continue reading
Strong Together
باد تبر زین کرده بود وحشی و نا آرام در لای لای شاخههایمان میپیچید خم شدیم تا شکستن ایستادیم تا ماندن .با هم فردا که آمد انگار که هرگز بادی نبود ما همچنان ایستاده بودیم و .ریشهها مان … Continue reading
هر روزگی
دبی سهشنبه امروز آفتاب ، دیروز آفتاب ، هنوز آفتاب ، هر روز آفتاب ،ته این روزمرگی آیا خورشید مجال بازی به تکه ابری خواهد داد ،ته این روزمرگی باید جایی باشد برای لمس پوست تغییر ،تلنگری شاید برای … Continue reading
زندگی از نگاه من
.زندگی نگاه پر رنگ مرد سیاه در بین انبوه جمعیت سفید .زندگی پیچش باد سرد در لا به لای شالهای رنگی بسته شده به گردن زنان .زندگی دستی که زیر چانه ماند ، نگاهی که به دور دست خیره … Continue reading
مردی تنها که
زندگی مفهوم گنگ درک مسیر عبور مردی تنها که گذشت با یک کلاه ، یک بارانی، یک چتر ، یک کوله پشتی و یک سگ و جی پی اس نداشت
تو که میری
تو که میری تازه میفهمم دلتنگی یعنی چی ؟ .تو که میری گاه شمار روی دیوار میشه آه شمار .تو که میری من و ناگفته هام با این دفتر یادداشت صمیمی میشیم …تو که میری دو قطره اشک بیشتر از … Continue reading
شتاب در نماندن
میدانم دیر شروع کردهام ، دیر آمدهام ، ولی شتاب در نماندن و رفتن دارم دیر شروع کردهام ، دیر قدم از قدم برداشتم، ولی حس پوچ نرسیدن تمام انگیزه نماندنم و ندویدن کابوس شبانهام و دویدن فعل بی چون و … Continue reading
گنجشکها هنوز بیقرارند
روزهای آخر تابستان صبحی سرد گرز – اتریش من در تماشای تب تند پریدن گنجشکان در انبوه بوتههای ذرت که به یک اندازه روییده اند من در تلاش درک مفهوم خواستن دل خوش کردهام به گرمی صندلی ماشین … Continue reading
خاکسپاری رویا هرگز
نمیخوام وقتی منو به خاک میسپارن رویاهامم باش چال کنن